فاطمه واعظی با نام هنری پریسا، متولد سال ۱۳۲۸ در شهر شهسوار یا تنکابن امروزی می باشد. به گفته ی خود او، پدرش بهترین و بزرگترین مشوقش برای رفتن در مسیر هنر و موسیقی بوده است، و در دوران تحصیل او هرگاه که برنامه ای در مدرسه اجرا میشد و از پریسا می خواستند در آن شرکت کند، پدرش نه تنها مخالفتی نمی کرد، بلکه او را تشویق می کرد تا حتما در آن برنامه شرکت کند.
در آخرین مسابقات سراسری کشوری دانش آموزان که پریسا در آن شرکت کرد، رتبه ی اول در آوازخوانی دختران را کسب کرد.
یکی از داوران این مسابقه، محمود کریمی بود که خود استاد آواز و همچنین ردیف دان بود. کریمی پس از آشنایی با پریسا از او می خواهد تا برای آموزش آواز نزد او تعلیم ببیند.
لوید میلر در این باره نقل میکند: "استاد کریمی من را به کلاس بانوان هم دعوت کرد… پریسا هم در آن کلاسها حضور داشت. مثل فرشته آواز میخواند، پیش از آن هیچ خوانندهٔ جاز یا کلاسیکی نشنیده بودم که مثل او آواز بخواند".
پس از دو سال، به دلیل استعداد و توانایی های زیاد پریسا، محمود کریمی او را برای آوازخوانی به وزارت فرهنگ و هنر معرفی می کند و زندگی حرفه ای هنری پریسا آغاز می شود. او از سال ۱۳۴۷ کنسرت های مختلفی در تهران و شهرستان ها برگزار کرد و هم زمان با رادیو و تلویزیون نیز همکاری می کرد. علاوه بر این در همین سالها چند برنامه هم در پاکستان و افغانستان برگزار کرد.
در سال ۱۳۵۲، پریسا ازدواج کرده و صاحب دو دختر و یک پسر شدند. پریسا در گفتگویی اشاره می کند که دو دختر او سه تار می نوازند، اما هیچ اجرایی از آنها تا به امروز در دسترس نیست، پسرش دارا افراز نیز نوازنده ی دف و تنبک است و در سال ۲۰۱۸ در اجرایی پس از دریافت جایزه بیتا، مادرش را همراهی کرد.
در همان سالی که پریسا ازدواج می کند، داریوش صفوت که مدیریت مرکز حفظ و اشاعه موسیقی را به عهده داشته است، او را برای همکاری با این مرکز دعوت می کند. هنرمندان دیگری همچون حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، داریوش طلایی و محمدعلی کیانی در این مرکز مشغول به فعالیت بوده اند و همراه با هم در جشن هنر شیراز کنسرتی اجرا می کنند. علاوه بر این کنسرت هایی نیز در کشورهای فرانسه و بلژیک اجرا می کنند.
فستیوال هنرهای نمایشی سنتی آسیا، آخرین مراسمی است که قبل از انقلاب پریسا در آن به اجرا و آوازخوانی می پردازد. سپس با وقوع انقلاب اسلامی ایران، پرواز بازگشت به ایران لغو می شود. پریسا با بازگشت به ایران برای مدتی سکوت را انتخاب می کند و بیشتر توجه خود را معطوف تربیت فرزندانش می کند.
سپس شروع به آموزش آواز برای بانوان در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی نمود و برای شاگردانی از ۱۳ تا ۳۰ ساله تدریس میکرد. پس از مدتی هم این آموزش ها در خانه و آموزشگاه شخص خود ادامه داد. در سالهایی که او به دنبال مجوز برای اجرای عمومی می گشت، پس از اینکه چندین بار به درهای بسته رسید در یکی از مصاحبه هایش گفت: "اگر واقعاً ببینم که به هیچ ترتیبی در اینجا هیچ پاسخی وجود ندارد شاید مجبور به ترک وطن شوم، با وجود اینکه عاشق وطنم هستم."
در سال ۱۳۷۳ و در سن ۴۵ سالگی، نهایتا با به نتیجه نرسیدن تلاش های او برای اجرای عمومی، و باتوجه به اینکه تمایلی به برگزاری کنسرت برای بانوان نداشت، برای برگزاری کنسرت به خارج از ایران رفت.
در این سالها او چند کنسرت با حسین عمومی، چندین کنسرت با داریوش طلایی، و سپس تور کنسرت بزرگی با همراهی گروه دستان که از موفق ترین اجراهایش محسوب می شوند، برگزار کرد.
او سال ۲۰۱۷ برای تدریس ردیف آوازی موسیقی ایرانی به دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در ساندیه گو دعوت شد و اکنون مقیم این منطقه است.