اشرف السادات مرتضایی که با نام هنری مرضیه در بین عموم مردم شناخته می شوند، بانوی فرهیخته با حنجره طلایی هستند که کوله باری از آثار فاخر را برجای گذاشته اند که همگان را از استعداد وجودی خویش مشعوف کردند. اگر چه در سال‌های پایانی عمر، حضور در فعالیت‌های سیاسی سایه منحوسی بر زحمات و آثار ایشان بر جای گذاشت اما نمی توان منکر ذوق و توانمندی ذاتی این هنرمند پرآوازه شد. با ما همراه باشید تا با مرور زندگی نامه و قطعات، شخصیت ایشان را بهتر بشناسید.

اشرف السادات مرتضایی کیست

اشرف السادات مرتضایی که در بین علاقه‌مندان به موسیقی با نام مرضیه یاد میشود، با صدای خوش طنین و جذاب لذت بسیاری را به شنوندگان ارزانی داشته است. ایشان متولد تهران در سال ۱۳۰۳ هستند.

تولد در خانواده‌ای هنردوست که همواره حامی و پشتیبان ذوق و توانمندی های موسیقیایی ایشان بودند، سکوی پرتابی شد تا بانو مرضیه بتوانند قدم به قدم محدودیت های مختلف را پشت سر بگذارند و در اقیانوس بی انتهای هنر، آثار فاخری را بر جای بگذارند، سرانجام در سال ۱۳۸۹ جهان بی انتهای موسیقی از وجود ارزشمند این هنرمند پرآوازه محروم گشت. 

در روزهای پایانی عمر، دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان خویش و دخترش هنگامه، روح حساس این هنرمند را پیش از پیش آزرده خاطر کرد علاوه بر آنکه درد غربت نیز همواره سینه ایشان را مالامال از غم می نمود.

اگر از بانو مرضیه دلیل شکوفایی و شهرت بدون دردسر را می پرسیدند همواره به پشتیبانی و تشویق خانواده از جمله پدر سید حسن مرتضایی و مادر ربابه اشاره می‌کردند علاوه بر آن که ایشان در محیطی غنی از استعداد هنری حضور داشتند به طوری که افراد نزدیک، هنرمندانی چیره دست در زمینه مجسمه‌سازی، نقاشی، موسیقی و مینیاتور بودند که این اتفاق کمک میکرد رمزگشایی از استعداد ایشان سریعتر صورت گیرد.

اگر بانو مرضیه توانستند تمرکز خویش را بر تولید آثار چشمگیر بگذارند و اسیر زرق و برق مشکلات نشوند بی‌ارتباط با نقش حمایت گرایانه مادر ایشان نبود به طوری که همواره با پشتیبانی و تشویق، سختی محدودیت‌ها را کمرنگ می کردند تا شوق پرواز و کسب مهارت با کمترین چالش پیش برود.

ایشان در یکی از مصاحبه های خود نیز به خفقان و مدفون کردن استعداد ذاتی دختران با توجه به فضای خاص رایج آن زمان اشاره کرده اند، شاید باور آن سخت باشد که پدر ایشان اگرچه روحانی با تفکرات خاص خود بودند اما همواره برای پیشرفت مرضیه، آموزشات اصولی را تشویق می کردند.

حتی در آن عصر نیز زمانی یک فرد لقب آوازخوان را کسب می کرد که علاوه بر استعداد درونی می توانست ریشه و اصالت موسیقی را نیز بشناسد و با مولفه های تاثیر گذار، نمایش کامل و بی نقصی را به شنوندگان ارائه دهد.

آموزش نزد اساتیدی که تدریس روان و تسلط بی مثالی داشته باشند، می توانست دغدغه یادگیری اصولی را کمرنگ کند. بانو ‌مرضیه نیز سال های بسیاری را در جوار پیشکسوتان بزرگ گذراندند تا بدون آشفتگی، محدودیت های آموزش را پشت سر بگذرانند.

نحوه کسب مهارت در هنر

آشنایی مرضیه با الفبای موسیقی در سال ۱۳۲۱ خورشیدی صورت گرفت، استاد اسماعیل مهرتاش کمک کردند این بانوی مستعد و علاقمند، قدم به قدم مفاهیم و تکنیک های کلیدی را بیاموزند.

زمانی هنر وجودی ایشان در معرض نگاه همگان قرار گرفت که در نمایش "خسرو و شیرین" با ایفای نقش شیرین عیار استعداد خویش را شکوفا کردند بی جهت نیست که گروه بسیاری به جرگه طرفداران، افزوده شد.

زمانی می‌توان متوجه بازده این نقش شد که دانست اجرا ۳۷ شب، ادامه داشت. این اتفاق شور و شوق تصنیف نویسان و شاعران را به دنبال داشت که همواره مایل بودند این هنرمند نوظهور برای درگیری مخاطبان چنین آواز خوانی های شگفت‌انگیزی را رونمایی کند.

این شروع طوفانی با توجه به مهارت و مسئولیت هنری، همچنان تداوم یافت به طوری که در سال ۱۳۵۴ خورشیدی نیز به عنوان نماینده رادیو ایران در کنار عارف در جشن دویستمین سال استقلال آمریکا، واقع در شهر نیویورک نیز با صدای خوش طنین  و گوش نواز، شنوندگان را مشعوف کردند.

تصنیف های دوصدایی

عمده شهرت بانو مرضیه را می‌توان به تصنیف‌های دو صدایی مرتبط دانست که با ۵ اجرای کامل و بی نقص در کنار اساتید برجسته، درک موسیقیایی مردم را گسترش دادند، شاید اگر بدانید سه مورد از آنها در جوار استاد بنان، یک مورد همراه با علی بهاری و دیگری همراه با نوه دختری خود جانان خرم بوده است، ارزش وجودی آنها را بهتر درک کنید.

 چنگ رودکی یا جویی مولیان از نام آورترین و بهترین آثار هستند که در کنار استاد بنان و آهنگسازی استاد روح الله خالقی در بازار آشفته موسیقی به همگان ارزانی داده شد.

زمانی می‌توان پختگی و تسلط استاد بر موسیقی و شور ایشان را درک کرد که دانست ایشان بار دیگر در سن ۸۳ سالگی بازخوانی این قطعه را در آخرین حضور خود در صحنه (کنسرت سالن المپیا) داشتند که حاصل همکاری ارکستر اپرای پاریس و نقش‌آفرینی جانان خرم نوه استاد و تنظیم مجدد محمد شمس صورت گرفت.

مطلع شعر

بوی جوی مولیان آید همی / یاد یار مهربان آید همی

آثار مرضیه آیینه تمام نمای هنر و استعداد ذاتی ایشان هستند. دو اثر دیگر ایشان که افتخار همکاری با استاد بنان را دارند به شکل آواز ضبط شده‌اند و متعلق به برنامه رادیویی گلهای رنگارنگ ۲۵۴ و ۱۳۴ هستند.

مرضیه، نغمه های جانسوز را برای روایت انس و الفت خویش با موسیقی برگزیده است. در ابتدای مسیر ورود به دنیای هنر، ایشان تصنیف دیگری را نیز همراه با علی بهاری تولید و عرضه کردند، اگرچه شواهدی احساس نشد و استاد نیز اشاره چندانی به آن نکردند اما به گفته استاد بزرگ لشکری، مرضیه برای پر کردن خلا تصنیف خویش از علی بهاری دعوت می کند که با استقبال ایشان مواجه می‌شود. خالق شعر تصنیف "موی سپید" را استاد کرمانشاهی می دانند.

مطلع شعر

ای شب ای شب کو صبح امیدم / رحمی آخر بر موی سپیدم

آلبوم ها

مرضیه از هنرمندان پرآوازه هستند که همواره قطعات و آثار تاثیرگذاری را تولید کردند با صدای گرم و تکرار نشدنی بخش جدایی ناپذیر موسیقی ایران هستند از جمله آلبوم ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • سنگ خارا
  • در فکر
  • دیدی که رسوا شد دلم
  • خواب نوشین
  • آیین وفا
  • مینای شکسته
  • در خلوت غم
  • از من بگذرید
  • برق نگاه
  • بت چین
  • بیداد زمان
  • عشق خود حاشا مکن
  • دلم می‌سوزد
  • تو رو میخواد
  • مثل جنگل
  • الهه ناز
  • وادل من
  • مناجات

فعالیت‌های سیاسی

یکی از تصمیمات چالش برانگیز بانو مرضیه در اواخر سن در سال ۱۳۷۳ رخ داد که به خروج از کشور و همکاری با منافقین منجر شد که به یکی از اعضا شورای ملی مقاومت ایران درآمدند که مرتبط با دیدار و جلسه با مسعود رجوی رخ داد. اگر چه در ۱۶ سال انتهایی آثار تاثیرگذاری را تولید کردند اما متمرکز با  فعالیت‌های این سازمان منحوس بود که در کشور عراق و فرانسه صورت می گرفت. 

اگرچه ایشان از استعداد و هنر ارزشمندی برخوردار بودند اما با چنین فعالیت‌هایی اعتماد طرفداران خود را کمی تا قسمتی از دست دادند که گاهی همراه با انتقادهای تندی نیز بود. 

درگذشت

مرضیه موسیقی را زیر نظر اساتید صاحب سبک آموخت و توانست در این وادی بی انتها، نقشی بدیعی را بر جای بگذارد. سرانجام چراغ عمر ایشان در مهر ۱۳۸۹ خاموش گشت، در آخرین روزهای زندگی پرفراز و نشیب درگیری با بیماری سرطان خود و دخترش نیز دردی جانفزا به همراه داشت به طوری که پس از تحمل درد و رنج در سن ۸۶ سالگی، آخرین نفس های خود را در بیمارستان آمریکایی‌ها در شهر پاریس سپری کردند. داغ از دست دادن فرزند آخرین بارقه های امید ایشان را خاموش کرده بود تا سرانجام موسیقی اصیل ایرانی از وجود چنین گوهر نابی محروم شود اگر چه نام و یاد ایشان همراه زنده است. 

در کارنامه کاری هنری ایشان آثار پربار و ماندگاری بر جایی مانده است. خوشبختانه استعداد وجودی به عنوان میراث به فرزندان و نوادگان نیز تا حدی منتقل شده است. جانان نوه دختری ایشان ترانه دختر کولی که متعلق به مادربزرگ بود، را بار دیگر بازخوانی کرده است.

افزودن دیدگاه جدید